Saturday, May 29, 2010

By Ahmad Shamlou

هرگز از مرگ نهراسيده ام
اگر چه دستانش از ابتذال شكننده تر بود
هراس من باري‎‎‏
‚همه از مردن‏ِدر سرزميني ست
كه مزد گوركن از آزادي آدمي افزون باشد

جستن‚
يافتن
و به اختيار برگزيدن
و از خويشتنِ خويش بازويي پي افكندن
اگر مرگ را‚از اين همه ارزشي بيشتر باشد
حاشا‚
حاشا
كه هرگز از مرگ هراسيده باشم

احمد شاملو